* این پست در دهم آذرماه به روز رسانی شدهاست.
دیروز دو میز دونفره را اشغال کردهبودم. من روی یک صندلی، کولهپشتیام روی صندلی دوم و کیفِ تارم روی میز دیگر. زیادی بودم، خسته بودم، شکسته بودم.
کافئین با مزاج من سازگار نیست و همین انتخابهایم را محدود میکرد. وقت شام بود ولی کسی جایی منتظرم نبود. یک نوشیدنی معمولی سفارش دادم و منظرهی پوچ ماشینهای صفکشیده را از ویترینِ کافه تماشا کردم ولی فکر و احساسم با موسیقیهایی بود که از هندزفری پخش میشد ... نمیدانم چرا حس کردم روز مرگم هم قرار است این شکلی باشد. من آن روز تار به دوش و کوله به پشت، خیابانها را در سرما گز خواهم کرد و بعد آرام آرام بارم را سبک میکنم؛ تارم را به یکی میسپارم و چند تا خرت و پرت داخل کوله را به یکی دیگر. و میمیرم.
امروز قطعهای موسیقی از یک هنرمند روسی به نام Your Schizophrenia کشف کردم. در زمینهای از پیانو، مونولوگی به زبان روسی و با صدایی دلنشین ادا میشود. منی که هزاران کار سرم ریخته، نزدیک دو ساعت با اینترنت ور رفتم تا ترجمهای درست و حسابی از آن جملهها سرهم کنم. اول دست به دامان یک وبسایت شدم که وعده میداد صدا را متن و بعد ترجمه میکند. معنی غیرقابل فهمِ متن باعث شد به تواناییاش شک کنم و فهمیدم چندین کلمه را اشتباه شنیده. شروع کردم به گشتن دنبال آن کلمات. تک به تک آنها را آنطور که میشنیدم به زبان روسی برای google translate تکرار کردم تا شکل صحیحشان را نشانم دهد. بعد از چند موفقیت کوچک، جان به لب شدم. سرم درد میکرد و از اینکه این تلاشِ من مثل کلی تلاش دیگر عقیم ماندهبود، اعصابم خرد شد.
حالا دلم میخواهد پاراگراف اول آن مونولوگ را با وام گرفتن چند لغت و جمله از متن واقعی، به زبان خودم بنویسم. عنوان این قطعه Коронация است؛ که به زبان روسی یعنی «تاجگذاری». به نظرم هنرمند، «تاجِ مرگ» را میگوید:
برگهای خشکیدهی پاییز پیرامون من حلقه میزنند و با حالی نزار میرقصند. من متواضعانه دعوتشان را میپذیرم و همراهشان چرخی میزنم. دروازهای پیش رویم است و ناامیدی گریبانگیرم شده. من یک آوارهام. از هر راهی بروم باز به این نقطه ختم میشود: ملاقات با آشنایی قدیمی؛ آشنایی که بیرحمانه برهنه میکند و میخشکاند ...
به روز رسانی دهم آذرماه: تیری در تاریکی پرتاب کردم و در صفحهی Your Schizophrenia در اینستاگرام، پیامی برایش فرستادم. او هم در کمال شگفتی پیامم را خوانده، تشکر کرد و متن شعر را برایم فرستاد :)
Коронация.
Сухие листья вовлекают в ветхий хоровод,
И я покорно принимаю этот танец,
Покой отчаяния: пыль набилась в рот.
Теперь и я немой скиталец.Дороги затянулись в тугой узел.
И дух осиротелый свой
Я отдала на попеченье старым ивам,
Плакучим, с непокрытой головой.Не унимается листва бродячая -
Весна желает горькой крови пригубить,
Ведь только эта кровь горячая
Ее способна пробудить.Усталость лоб целует бледный,
Клянется сердце больше не сжимать.
Мое наследие - вкус крови - медный.
Таким как я не страшно умирать.Меня короновали - град камней.
Рубиновые капли в волосах терялись.
Благословения у ивовых корней
Искали мои руки - мне прощалось.Гудели ветры сонными молитвами.
А я молчала...
Моя корона, словно колыбель,
На острых зубьях смерть качала.
ترجمه:
«تاجگذاری»
برگهای خشکیده با حالی نزار والس میرقصند1،
و من با فروتنی این رقص را میپذیرم،
غرق حِرمانی خاموش: غبار دهانم را انباشته.
من اکنون آوارهای زبانبستهام.
راهها در گرهی سخت به هم پیچیدهاند.
و من روح یتیمِ خود را2
به بیدهای مجنونِ کهنی سپردم که
شیون میکنند و گیسوانشان چیدهشده.3
برگهای سرگردان آرام و قرار ندارند.
بهار شیرهی تند خون را میطلبد،
چراکه این خون گرم سرخ،
تنها خونی است که او را بیدار تواند کرد.
من تاج بر سر گذاشتم - سنگها ادای احترام کردند.
قطرههای سرخِ یاقوتی در گیسوانم پنهان بودند.
درود خدا بر ریشههای بید
که دستانم را میجستند - من آمرزیده شدم.
باد دعایی خوابآلوده را زمزمه میکرد
و من خاموش بودم ...
تاجِ من همچو گهوارهای بود
که بر شاخکهای آن مرگ تاب میخورد.
1. Round dance اصطلاحا به دستهای کلی از رقصهای دو نفره گفته میشود که دو نفر روی صحنهی رقص دایرهوار و خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. این شیوهی رقص به طور کلی به دو دسته تقسیم میشود؛ رقصهایی که نرمتر اجرا میشوند و جهانیاند (مثل والس) و رقصهای لاتین (مثل سالسا). در متن شعر واژهی round dance به کار رفتهبود که به علت نبود معادلِ مناسب در فارسی و جهت ملموستر شدن، «رقص والس» را به عنوان معادل به کار بردم.
2. یک نکتهی گرامری جالب در زبان روسی، کلمهی свой (با تلفظ سِووی) است. وقتی ما در زبان فارسی میگوییم «سارا ماشینش را تعمیر کرد» و یا به انگلیسی «Sara fixed her car»، نوعی ابهام در معنا وجود دارد. در جملهی فارسی ضمیر «ش» ممکن است به خود سارا اشاره کند، و یا به سوم شخص دیگری که سارا در حال تعمیر ماشین اوست (که با استفاده از «او» یا «خود» به جای «ش» ابهام جمله رفع میشود: «سارا ماشین او را تعمیر کرد» یا «سارا ماشین خود را تعمیر کرد»). ابهام جملهی انگلیسی هم مشابه است. در زبان روسی این ابهام با استفاده از یک ضمیر خاص برطرف میشود. مجموعه ضمیرهای свой (برای مذکر)، своя (برای مؤنث)، своё (خنثی از نظر جنسیت) و свои (برای جمع) به معنای «خود» هستند. با توجه به این ضمایر به نظر میرسد شعر از زبان یک مرد سروده شدهباشد. تنها ابزار ترجمهی آنلاینی که این نکته را رعایت کرد، ابزار DeepL بود. با این حال من با به کار بردن لفظ «گیسوانم» و اینکه یک زن آن را دکلمه میکند، آن را از زبان یک زن ترجمه کردم.
3. Weeping willow در زبان انگلیسی معادل بید مجنون است. شاعر بازی زیبایی با کلمات کرده و بین Weeping (شیون کردن) و Willow (بید) فاصله داده؛ ولی در زبان فارسی ذکر کردن «مجنون» در کنار بید، به نظرم زیباتر آمد.
همانطور که حدس زدهبودم، این شعر روایت تاجگذاری مرگ است. یک تصویرسازی از کسی که در جوار بیدهای مجنون دفنشده و برگهای خشکیده روی خاکش میرقصند. بیاختیار به یاد کاورِ یکی از آلبومهای گروهِ دراکونیَن افتادم:
پ.ن: میتوانید کل قطعات آلبوم جدیدِ Your Schizophrenia را (که «تاجگذاری» هم یکی از آنهاست) در ساوندکلود گوش دهید. (این لینک) با تشکر از ف.بنفشه بابت معرفی.