خواب‌هایم دیگر رنگ ندارند ... یک رنگ که جان ببخشد به واژه‌ها و بال و پر بدهد به خیال ... یک رنگ؛ مثل رنگ پرکلاغی ... 

و صداهایی که مرا به اعماق غار تاریک درون می‌برند؛ با خاطراتی شوم و پیشگویی‌هایی شوم‌تر ...

و سؤال‌هایی که دلم می‌خواهد جوابشان سکوت باشد ...

سلوک؛ در سکوت.