این روزها «نوشتن» سخت‌تر از قبل است؛ پای ساختارشکنی‌های زبان محاوره، به نوشته‌های ما در شبکه‌های اجتماعی کشیده‌شده‌‌ و کنار زدن این ریشه‌دواندن‌ها کار چندان راحتی نیست. من در مواجهه با یک متن، به شکل پیش‌فرض دنبال غلط‌های نگارشی هستم؛ متن را می‌خوانم و تمام حواسم متوجه مفهومش است؛ تا اینکه یک پس و پیش شدن فاعل و مفعول یا جایگاه یک «را» تمرکزم را به هم می‌زند؛ و همین خصلت، «نوشتن» را برایم سخت‌تر از خواندن می‌کند. 

از طرف دیگر زبان دوم و محلی من آذری است که ساختار جملات آن با فارسی متفاوتند؛ گاه ناخودآگاه کلمات فارسی را در قالب زبان دومم می‌ریزم و با دوباره‌خواندن متن متوجه می‌شوم و همین، مشکلم را دوچندان کرده.

شاید این اولین پست ارتباط مستقیم من با خواننده‌های این وبلاگ باشد؛ و نظرات شماست که قرار است آن را تکمیل کند.

آیا نثر من دشوار است و خواندنش سخت جلو می‌رود؟ و نظر کلی‌تان درباره‌ی نثر این وبلاگ چیست؟

مشکل مشابهی دارید یا داشته‌اید و اگر موفق شدید حل و فصلش کنید، پیشنهادی دارید؟