«من گنگ خوابدیده» و عالم هزار چَشم
شرم نادیدنی را دیدن، هزار اشک
زهدان ابر از غم چه بارَش؟!
من سیاوش
هر دم از سودا به آتش
چیست گناهم
جز خیالش؟
«من گنگ خوابدیده» و عالم هزار چَشم
شرم نادیدنی را دیدن، هزار اشک
زهدان ابر از غم چه بارَش؟!
من سیاوش
هر دم از سودا به آتش
چیست گناهم
جز خیالش؟