کمتر کسی هست که حداقل یکی از فیلمهای برادران نولان را ندیده باشد؛ سهگانه ی بتمن، میانستارهای، Prestige و Memento شش فیلمی هستند که کریستوفر نولان کارگردانی کرده و برادرش جاناتان نولان یا داستانی را قلم زده که برادر بزرگترش فیلمنامه را از آن اقتباس کرده ( Memento ) و یا فیلمنامه را در همکاری با او نوشتهاست.
به نظر میرسد راه این دو برادر پس از فیلم میانستارهای در سال 2014 جدا شده و هر کدام به سمت ماجراجوییهای خودشان در صنعت نمایشی رفتهاند. در این مدت، کریستوفر نولان فیلم سینمایی Dunkirk را ساخت و حالا Tenet را در مراحل پیش از اکران دارد و جاناتان نولان سه فصل سریال Westworld را با همسرش Lisa Joy برای شبکه ی HBO ساخته که فصل سوم آن در ماه مارس سال 2020 میلادی پخش میشود.
وقایع داستان Westworld در آیندهای اتفاق میافتند که انسانها رباتهایی انساننما ساختهاند؛ که مثل انسان راه میروند، حرف میزنند، احساسات مختلفی را تجربه کرده و با دیگران تعامل میکنند و نقش « میزبان » را دارند. میزبانانی در محیطهایی کاملا شبیه به برهههایی خاص از زمان گذشته؛ در پذیرایی از « مهمان »ها که همان انسانها هستند. یکی از این محیطها، غرب وحشی است؛ پر از کابویهای هفتتیرکش و راهزنها و سرخپوستها که همه نقششان را به خوبی بازی میکنند و به خیال خودشان آزادند ولی در حقیقت صحنهآرایاند؛ اسبابِ تفریح و بازی برای مهمانان تا هر بلایی دلشان بخواهد سرشان بیاورند؛ انگار که واقعیت مجازی رنگِ حقیقی به خودش بگیرد. تفاوتی که این به اصطلاح «پارک» با دنیای واقعی دارد، این است که میزبانها نمیتوانند به انسانها آسیبی برسانند و ضمنا پس از مرگ میزبانها، خاطرات تجربهی اخیرشان پاک شده، جراحاتشان ترمیم میشود - انگار که دکمهی restart کامپیوتری را بزنید - و دوباره به حلقههای داستانی خود برمیگردند.
اما قصهی بالا تکراری است. در واقع فیلم سینمایی Westworld محصول سال 1973 به کارگردانی و نویسندگی مایکل کریکتون دقیقا همین آش و همین کاسه بود. این فیلم، اولین اثر سینمایی کریکتون بود؛ نویسندهای که 17 سال بعد رمان « پارک ژوراسیک » را منتشر کرد و در سال 1993، فیلم مشهور « پارک ژوراسیک » با اقتباس از رمان او و به کارگردانی استیون اسپیلبرگ اکران شد.
بعد از بار دوم تماشای سریال Westworld، تصمیم گرفتم سرمنشأ این ایدههای ناب را هم پیدا کنم که معلوم شد خیلی از ایدههای سریال، کاملا اصیلند و محصول تفکر خلاق خالقان سریال. اگر اثر مایکل کریکتون یک جوانه بود، در سریال Westworld تبدیل به یک درخت شده! فیلم سینمایی Westworld به نظر منی که سریال را دیدهبودم، کودکانه و خستهکننده بود؛ ولی نباید فراموش کرد که احتمالا این اثر با نیمقرن سن و سال برای بیننده یک نوآوری و فیلمی جالب توجه به حساب میآمد.
در ادامهی سیر داستان سریال Westworld، به نظر میرسد میزبانها به تدریج گذشتهای را به یاد میآورند که از آنها دزدیده شدهبود، و انگار « هوشیار » و به اصطلاح « زنده » میشوند. اینها ( هوشیاری یا Consciousness و زنده بودن ) مفاهیمی هستند که در فلسفه و علم بارها بر سر چیستیشان بحث شده و در طول سریال هم بیننده به چالش کشیده میشود تا دربارهی ماهیتشان فکر کند.
در این مطلب بیشتر به جزئیات ریزی که در قسمتهای مختلف پنهانشدهبود و به نظرم جالب توجه بودند، پرداختهام. فصل سوم این سریال در ماه مارس سال 2020 میلادی پخش میشود و مرور دو فصل قبل برای من مفرح و مثل دفعهی اول تماشایشان، چالش برانگیز بود. اگر قبلا سریال را دنبال میکردید و وداعتان با سریال به یک سال پیش برمیگردد و بعضی جزئیات را فراموش کردهاید، شاید ویدیوهای مرور فصل اول و بررسی خطهای زمانی فصل دوم در یوتیوب کمکتان کنند. لازم به ذکر است ادامهی مطلب پر از خطر لو رفتن داستان است!